و باز آمد و آمد

ساخت وبلاگ

گفتن بودم که در این محکمه عاشق کش

سر حد باطل و حق، خط کج و باریکیست

در گلو می شکند حرف حق حق طلبان

خفقانی که در این روز پر از تاریکیست

رضا نظری

و باز آمد و آمد...
ما را در سایت و باز آمد و آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sherrezanazari بازدید : 2 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1402 ساعت: 17:18

با شکستن بریدند 

ناف ِِ گلوی مان را

در بی گاه  ِِ فریاد

 

 

 «رضانظری» 

و باز آمد و آمد...
ما را در سایت و باز آمد و آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sherrezanazari بازدید : 23 تاريخ : پنجشنبه 18 ارديبهشت 1399 ساعت: 9:10

در سکوت  ِ شب زدگان
فریاد در گلوی دوزخیان می شکند

 

رضا نظری

و باز آمد و آمد...
ما را در سایت و باز آمد و آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sherrezanazari بازدید : 46 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:48

گاو مش حسن که دچار گم شدگی شد

سوزن ها

کاه را در انبار

دهان دوختند

 

رضا نظری 

و باز آمد و آمد...
ما را در سایت و باز آمد و آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sherrezanazari بازدید : 40 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:48

گوش  ِ زمان کر است و چشم زمانه کور
اندیشه های ما همگی نم زده، عقیم
عیب از سلاح ماست، چنان بی اثر شده
گویی که ظلم  ِ ظالم و... آه  ِ  دل  ِ یتیم!

رضا نظری

 

و باز آمد و آمد...
ما را در سایت و باز آمد و آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sherrezanazari بازدید : 39 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:48

رضا:«یک نویسنده در هر شرایطی که باشد، چه گمنام، چه موقتا مشهور، چه در چنگال زنجیر های استبداد، چه اجالتا بهرمند از آزادی بیان، تنها به شرطی می تواند دوباره با جامعه ای که به او معنا می بخشد همراه شود، و باز آمد و آمد...ادامه مطلب
ما را در سایت و باز آمد و آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sherrezanazari بازدید : 38 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:48

 

به زیر ِ جدول ِ افکار ِ افلیجی که می خوانم
عفونت های پنهانی میان ِ کهنه چرکینْ زخم های لب فروبسته می آزارد تمام ذهن و جان ِ خسته از تکرارهای بی سرانجامم

پر ِ پرواز من بسته
در این حسرتکده ، حیران
پرنده نام ِ من اما
اسیر ِ دست ِ ناسیران

به خون خواهم نشست آخر در این اعماق ِ دلتنگی
پر از شن های راکد شیشه ام
پرتاب کن سنگی
بزن، بشکن ، بریزانم
که آزادی ست پایانش
که بیزارم از این اندیشه ها
پیدا و پنهانش


رضا نظری
تیر ماه نود و شش

 

و باز آمد و آمد...
ما را در سایت و باز آمد و آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sherrezanazari بازدید : 51 تاريخ : پنجشنبه 11 بهمن 1397 ساعت: 22:00

 

روزی برسد که گیسوانت پر پشت
من صبح ببافم و تو شب باز کنی
تا زیر کمر بیاید و تاب خورد
با هر قدمت، دل ببری ، ناز کنی

رضا نظری

 

و باز آمد و آمد...
ما را در سایت و باز آمد و آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sherrezanazari بازدید : 39 تاريخ : پنجشنبه 11 بهمن 1397 ساعت: 22:00

زندگی
گاهی چیزی نیست جز
یک فحش کشدار...


رضا نظری

و باز آمد و آمد...
ما را در سایت و باز آمد و آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sherrezanazari بازدید : 38 تاريخ : پنجشنبه 11 بهمن 1397 ساعت: 22:00

 جدا افتادگان از شاخه ها زردند و خشک امادلی نازک درون سینه شان دارندمراقب باشصدای خش خشی می آید از برخورد پاهایت به روی برگ های خشکصداها از شکست ِ قلب های بیقرار ِ برگ های بی درخت ِ ماستگره شد کهنه بغض ِ در گلو ماندهدلم خون شدترک برداشتجگر آتش گرفت اما به روی خود نیاوردملهیب ِ سرخ و زرد از جان من برخاستنفیرم در گلو خون شدسراپا خون و خاکسترگمانم وقت فر و باز آمد و آمد...ادامه مطلب
ما را در سایت و باز آمد و آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sherrezanazari بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 9 ارديبهشت 1397 ساعت: 18:29